Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «جهان نيوز»
2024-05-09@05:54:28 GMT

نقش موسوی در انحلال حزب جمهوری

تاریخ انتشار: ۱۳ خرداد ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۳۵۳۴۷۵۹

نقش موسوی در انحلال حزب جمهوری

زمانی که حزب جمهوری اسلامی اعلام موجودیت کرد میلیون‌ها نفر با پرکردن فرم عضویت به تأسیس حزب لبیک گفتند اما ... به گزارش جهان نيوز به نقل از تسنیم، خردادماه در تاریخ انقلاب اسلامی ماهی پرتلاطم و پر از وقایع سیاسی مهم است و کمتر روزی از خرداد هست که در تقویم به نام یک واقعه ثبت نشده باشد. در این بین 11 خرداد هرچند مغفول مانده اما سالروز یک اتفاق مهم و شاید بتوان گفت غم‌انگیز در تاریخ سیاسی جمهوری اسلامی و مصادف با انحلال حزب جمهوری اسلامی است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!



حزب جمهوری اسلامیپس از پیروزی انقلاب اسلامی، در29 اسفند1357اعلام موجودیت کرد. اعضای هیئت موسس این حزب عبارت بودند از آیت‌الله شهید بهشتی، آیت‌الله عبدالکریم موسوی اردبیلی، مرحوم اکبر هاشمی رفسنجانی، آیت‌الله خامنه‌ایو شهید محمد جواد باهنر.

دبیرکل اول حزب جمهوری اسلامی دکتر بهشتیبود که در حادثه انفجار 7 تیر به همراه 72 تن از اعضای این حزب ترور شد. دبیرکل بعدی محمد جواد باهنر که وی نیز در هشت شهریور همان سال در انفجار دفتر نخست وزیری به همراهمحمد علی رجایی به فیض شهادت نائل آمد. از آن هنگام تا زمان تعطیلی حزب، آیت‌الله خامنه‌ایرهبرمعظم انقلاب دبیرکلی حزب را برعهده گرفتند.
تصویری از سه بنیانگذار حزب جمهوری اسلامی شهید بهشتی، رهبر معظم انقلاب و مرحوم هاشمی رفسنجانی
این حزب در خرداد ماه 1366 منحل شد اما یاد و خاطره آن همچنان در بین بسیاری از آحاد مردم وجود دارد و هنوز هم بسیاری از سیاست‌مداران کنونی کشور تربیت شدگان یا اعضای شورای مرکزی این حزب هستند.
به مناسبت سالروز انحلال حزب جمهوری اسلامی به سراغ امیرسعید نقی‌زاده عضو حزب جمهوری اسلامی و سردبیر نشریه کارگری حزب رفتیم. وی از اعضای اولیه این حزب به شمار می‌رفت که دلیل ارتباطش با حزب واسطه بودن بین انجمن اسلامی دانشگاهش و حزب بود.

او که خود را مرید شهید آیت می‌داند، درباره نحوه آشنایی‌اش با این شهید بزرگوار می‌گوید من قبل از حزب جمهوری اسلامی از طریق دایی خود که استاد دانشگاه علم وصنعت بود با نام پر آوازه مرحوم شهید دکتر سید حسن آیت و دکتر ابراهیم اسرافیلیان آشنا بودم و تمام ارتباطات من با این دو بزرگوار پس از تاسیس حزب جمهوری اسلامی و در آن حزب بوده است.

نقی‌زاده از فعالان شاخه دانشجویی و سردبیر نشریه صالحان سازنده، ارگان کارگری حزب بود و می‌گوید آن زمان حزب جمهوری اسلامی یک روزنامه به نام جمهوری اسلامی یک هفته نامه به نام صالحان سازنده و یک دو هفته نامه به نام عروه الوثقی منتشر می‌کرد.

متن زیر گفت‌وگو با امیر سعید نقی‌زاده است که از منظرتان می‌گذرد:
با تشکر از شما که به مناسبت سالگرد انحلال حزب جمهوری اسلامی ، تشریف آوردید، به عنوان سوال اول درباره چگونگی ورودتان به حزب جمهوری اسلامی بفرمایید.

نقی‌زاده: من در خردادماه سال 1357 دیپلم گرفته و همان سال در مدرسه عالی بیمه تهران به عنوان دانشجوی رشته تعاون و تأمین اجتماعی پذیرفته شدم و از مهرماه 1357 فاز جدید زندگی‌ام آغاز شد. همچنین در خانواده‌ای معتقد به مبانی اسلام پرورش یافتم و پدرم نیز یک پای ثابت مسجد بود و تا همین چند ماه پیش نیز عضو هیئت امنای مسجد محله بود که به علت کهولت سنی دیگر این افتخار از او سلب شد. مادرم هنوز عضو هیات امنای مسجد و مسئول خیریه‌ مسجد محل است.

در مهرماه سال 1357 وقتی به عنوان دانشجو وارد دانشگاه بیمه شدم، بلافاصله با دوستانی که علاقه‌مند به نهضت روحانیت و امام خمینی (ره) بودند، به صورت محرمانه اقدام به تأسیس انجمن اسلامی دانشگاه کرده و به جذب دانشجوها پرداختیم. در تظاهرات مردمی شرکت می‌کردیم و حتی چند سخنرانی در محل اجتماعات دانشکده برپا کردیم که یکی ازآنها دعوت از آقای ناطق نوری بود.

لبیک میلیونی مردم ایران به حزب جمهوری اسلامی
روزها گذشت و ما پیروزی انقلاب اسلامی نزدیک و نزدیک‌تر شدیم که چند روحانی شاخص مثل حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، آیت‌الله بهشتی و آیت‌الله باهنر با صدور اعلامیه‌ای، تأسیس حزب جمهوری اسلامی را اعلام کردند که در همان روزها میلیون‌ها هموطن مسلمان، با پرکردن فرم تقاضای عضویت به این حرکت لبیک گفتند.

انجمن اسلامی در دانشکده ما دایر گردیده بود و من به عنوان رابط با حزب جمهوری اسلامی عمل می‌کردم که در نهایت این رابط بودن منجر به عضویت من در حزب مورد علاقه‌ام شد. اینکه چرا من به عنوان رابط انتخاب شدم حتماً از الطاف الهی بوده که مرا به عنوان رابط با مردمی ترین و اسلامی ترین تشکل تاریخ کشورمان تعیین کردند، البته خودم هم بی میل نبودم و داوطلبی خود را اعلام کرده بودم. چند نفر دیگر از دوستان نیز با سایر تشکل‌ها ارتباط یافتند از جمله سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی و... .

اوایل انقلاب گروه‌های مختلف باب ذائقه‌های متنوع مردم وارد صحنه شده بودند که من میل دارم این قسمت را توجه بیشتری بکنید. باب سلیقه‌ روشنفکری، جبهه ملی علم شده بود. باب سلیقه‌ روشنفکرهای مسلمان «نهضت آزادی»، باب سلیقه کارگر و خلق و اینجور داستان‌ها، سازمان مجاهدین (منافقین) خلق و باب سلیقه کارگران مسلمان باصطلاح آهسته رو، جنبش مسلمانان مبارز به رهبری حبیب‌الله پیمان علم شده بود. خلاصه نمی‌گذاشتند مردم جنب بخورند و با هر سلیقه‌ای مردم را زیر بلیت خود درمی‌آوردند.

ورود برخی «منحرفین» به حزب جمهوری اسلامی
در میان اعضای شاخص حزب جمهوری برخی چهره‌ها از همه پرحرف و حدیث‌تر بودند، برای مثال میرحسین موسوی یا مرحوم شهید آیت. شما با این دو نفر ارتباطی داشتید؟ دیدگاه شما نسبت به این افراد چیست؟

نقی‌زاده: در مورد میرحسین موسوی باید بگویم که من ارتباط مستقیم با وی نداشتم و ارتباط ما فقط از طریق تشکیلات حزب جمهوری اسلامی بود.

توده مردم که آن زمان به غیر از رهبر خود فرد دیگری را نمی‌خواستند برای عضویت در حزب جمهوری اسلامی بی‌تابی می‌کردند. این توجه مردمی، موجب شد تا در آن مقطع برخی افراد منحرف هم به حزب جمهوری اسلامی ورود کنند. حزب جمهوری اسلامی روی «کاکل» مرحوم شهید بهشتی می‌گشت و در حسن نیت ایشان هیچ شکی نبود اما نیروهای منحرف هم به هر نحوی به شورای مرکزی حزب جمهوری اسلامی وارد شدند که یکی از آنها میرحسین موسوی بود که بعدها در فتنه سال 88 برای برهم زدن نظام مقدس جمهوری اسلامی سینه سپر کرد.

از طریق شهید آیت با میر حسین موسوی آشنا شدم
من از طریق آشنایی که با مرحوم آیت داشتم، با تفکر موسوی در حزب جمهوری اسلامی آشنا شدم. اگر کسی بخواهد مرحوم شهید دکتر سیدحسن آیت را بشناسد باید قدری مطالعات تاریخی خود را گسترش دهد و از آن زمان که جوانی 14-15 ساله بود و با افکار مرحوم آیت‌الله سیدابوالقاسم کاشانی رهبر نهضت ملی ایران آشنا شد، وی را دنبال کند.
به سالهای پس از فوت آیت‌الله کاشانی در دهه چهل نگاه کنید و مبارزات وی را در حزب زحمت‌کشان ببینید. پس از آن خروجش از این حزب را که به خاطر دینی نبودن افکار رهبر آن بود، مورد مداقه قرار دهید تا برسد به زمانی که او برای اعلام مرجعیت آیت‌الله خمینی (ره) کوشش و به نهضت ایشان پیوست و با تأسیس یک سازمان کاملاً مخفی در ارتش رژیم شاهنشاهی نفوذ کرده و دلاورانی همچون شهید نامجو، اقارب پرست،کلاهدوز، سرهنگ کتیبه و بسیاری دیگر از شهدای ارتش را تربیت کرد.

به این دوران‌ها باید مراجعه کرد و دکتر آیت را شناخت، تازه بعد از آن باید سالهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی را ملاحظه کرد و نقش او را در تصویب قانون اساسی دید و آن موقع در مورد این شهید بزرگوار قضاوت کرد.

شهید آیت ثابت کرد بنی‌صدر خائن است
قبل از تأسیس مجلس خبرگان قانون اساسی، دولت موقت با افکار نهضت آزادی مأموریت داشت انتخابات این مجلس را برگزار کند و در آن، پیش نویسی که مرحوم حسن حبیبی نوشته بود را به تصویب برساند. آیت مثل همیشه دست دولت بازرگان را خواند و ظرف 72 ساعت قبل از تشکیل مجلس خبرگان پیش نویس حیرت انگیز قانون اساسی را با گنجانده شدن اصل ولایت فقیه و اختیارات او به صحن مجلس خبرگان ارائه کرد.

کارت عضویت امیرسعید نقی‌زاده در حزب جمهوری اسلامی
به این دلیل حیرت انگیز بود که پیش نویس ارائه شده از سوی دولت موقت فاقد اصل ولایت فقیه بود و تمام اختیارات به رئیس جمهور داده شده بود. سواد و دانش حقوقی مرحوم شهید دکتر آیت از یک طرف، احاطه به تاریخ معاصر از طرف دیگر و مطالعه و سوادش در حوزه فقه و دین بر او ثابت کرده بود که اختیارات رئیس جمهور نباید زیاد باشد، لیکن اختیارات فقیه و کسی که ولایت دارد باید در قانون اساسی آورده شود، چرا که معتقد بود ولی فقیه به علت احاطه به فقه و شرع مقدس نمی‌تواند وطن فروش باشد در صورتی که رئیس جمهور ممکن است وطن فروش از کار درآید. در مورد ولایت فقیه می‌گفت اگر فقیه در جهت مطامع بیگانگان گام بردارد از ولایت می‌افتد اما رئیس جمهور اینطور نیست... .

در همان نخستین دوره ریاست جمهوری اسلامی که ابوالحسن بنی صدر رئیس جمهور شد ثابت کرد که وی خائن است و حرف مرحوم شهید دکتر آیت برهمگان ثابت شد. شاید اغراق باشد اما آیت با کاری که کرد مسیر تاریخ بشریت را با گنجاندن اصل ولایت‌فقیه دگرگون کرد.

تقسیم بندی اقشار در حزب جمهوری اسلامی تحت تأثیر جریان چپ بود
شما در شاخه دانشجویی و نشریه کارگری حزب حضور داشتید، آیا شاخه‌ کارگری و یا دانشجویی حزب توان مقابله با فعالیت سایر گروه‌هایی که به جذب جوانان و گارگران می‌پرداختند داشت؟
نقی‌زاده: همین فرمایش شما که حزب جمهوری اسلامی را به شاخه فلان و فلان تقسیم بندی کردید یکی از اشکالات حزب جمهوری اسلامی بود که تقسیم بندی‌های جامعه را به صورت قشرهای مختلف انجام داده بود، مثلاً قشر کارگر، قشر اصناف، قشر دانشجو، کارمند، مهندس و ...

این تقسیم بندی شاید تحت تأثیر القائات احزاب کمونیست و به اصطلاح چپی‌ها بود که در کنگره‌ اول حزب جمهوری اسلامی منتفی شد و حوزه‌های حزبی از اقشار تبدیل به محلات شد و در آن همه‌ اعضا حضور داشتند یعنی هم استاد دانشگاه، هم کارگر و هم روحانی در فلان نقطه شهر در حوزه‌های حزبی حضور می‌یافتند و این تقسیم بندی حاکم شد.
بنابراین جذب کارگر و دانشجو به این صورت که در سوالتان فرمودید منتفی بود. هرکس با هر شغل و سمتی که داشت ودلش می‌خواست کار تشکیلاتی انجام دهد باید اساسنامه و مرامنامه حزب را قبول می‌کرد و بعد به عضویت درمی‌آمد.
حزب جمهوری اسلامی واقعاً یک حزب فراگیر مردمی بود. شما جوانان الان احزاب پوشالی نظیر مشارکت را دیده‌اید که شما را به غلط می‌اندازد.

نقش مقام معظم رهبری در حزب جمهوری اسلامی
درباره نقش مقام معظم رهبری هم باید بگویم ایشان هم موسس حزب بودند، هم در دوران فعالیت، واحد تبلیغات حزب را اداره می‌کردند و هم بعد از انفجار 8 شهریور و شهید باهنر به عنوان دبیرکل در حزب جمهوری اسلامی فعالیت داشتند. در سال 1363 نیز با انتصاب جاسبی به عنوان قائم مقام دبیرکل در هیئت اجرایی نفسی تازه در روح این حزب دمیدند.
آیت الله خامنه‌ای بعد از شهادت دکتر بهشتی و باهنر حزب را سرپا نگه‌داشت و بین نیروهای حزب وحدت و ائتلاف قلبی ایجاد می‌کرد.

عبدالله جاسبی پس از این انتصاب از کلیه کارهای دولتی دست شست و همه جانبه در خدمت تشکیلات حزب بود و خدایی حزب را متحول کرد. آقای جاسبی آن زمان یک نیروی انقلابی بود. جاسبی که آمد افراد منحرفی مثل میرحسین و بزرگترش، احساس خطر کردند.

تأثیرپذیری موسوی از افکار «حبیب‌الله پیمان»
نشریه صالحان سازنده که شما قائم مقام و سردبیر آن بودید، چگونه شکل گرفت و در چه بازه زمانی منتشر می‌شد؟ ارتباط شما با شاخه کارگری حزب و حسین کمالی دبیرکل فعلی حزب اسلامی کار چگونه بود؟ چه رابطه‌ای با روزنامه جمهوری اسلامی که ارگان حزب بود داشتید؟


در ایامی که انقلاب اسلامی تازه به پیروزی رسیده بود، افرادی که با انقلاب همراه نبودند و شاید اینک درموردشان بتوان براحتی سخن از «نفوذی» بودن آنها به میان آورد، سعی می‌کردند که در میان کارگران نقش و جایگاه ویژه‌ای دست و پا کنند و یادم می‌آید دانشجویانی که با جنبش مسلمان مبارز ارتباط تشکیلاتی داشتند، در دانشکده پلی تکنیک کمیته کارگری تشکیل داده بودند و با کارگران ارتباطات تشکیلاتی برقرار کردند. می‌خواستند به نوعی افکار حبیب‌الله پیمان را بین کارگران ترویج دهند.

افکار ما در «صالحان سازنده» با شاخه کارگری و حسین کمالی متضاد بود
این دکتر پیمان کسی است که میر حسین موسوی تحت تاثیر القائات اوست و اسلامی که می‌فهمد اسلام حبیب‌الله پیمان است. حزب جمهوری اسلامی هم به منظور برقراری ارتباط با کارگران یک نشریه کارگری به نام «صالحان سازنده» را در دستور کار انتشارات خود قرار داد. این نشریه می بایست با شاخه واحد کارگری حزب جمهوری اسلامی هماهنگ می‌شد اما گرایش سیاسی مدیر مسئول این نشریه با گرایش سیاسی افرادی همچون حسین کمالی و یک شخصی به نام تقی حسینی که واحد کارگری حزب جمهوری اسلامی و خانه کارگر به عنوان یک تشکیلات صنفی وابسته به حزب جمهوری اسلامی را اداره می‌کردند، متضاد بود.

بنابراین از همان ابتدا به عنوان یک تشکیلات مستقل از واحد کارگری حزب جمهوری اسلامی مطرح شده بود. این نشریه هفته نامه‌ای منتشر می‌شد و پس از 13 شماره از آن یعنی بعد از 13 هفته، از من برای همکاری در آن دعوت به عمل آمد که با کمال میل پذیرفته و در آن مشغول به کار شدم. در آن مقطع مدیر مسئول نشریه صالحان سازنده به عنوان مدیر کل سازمانهای کارگری و کار فرمایی وزارت کار و امور اجتماعی منصوب شد و با آمدن من هم خیال حزب جمهوری اسلامی راحت شد.

این نشریه هیچگونه رابطه ارگانی با روزنامه جمهوری اسلامی نداشت و یک نشریه مستقل حزب جمهوری اسلامی محسوب می‌شد. آن زمان حزب جمهوری اسلامی یک روزنامه به نام جمهوری اسلامی یک هفته نامه به نام صالحان سازنده و یک دو هفته نامه به نام عروه الوثقی منتشر می‌کرد.

همه منتظر «رسالت» بودیم
روزنامه رسالت چطور؟
آن زمان دو روزنامه کیهان و اطلاعات و یک روزنامه جمهوری اسلامی منتشر می‌شد که اولی با افکار خاتمی، دومی با افکار دعایی و سومی با افکار میرحسین موسوی هماهنگ بود.

این سه نفر همان هایی هستند که اینک توده مردم هم با افکارشان آشنا شدند ولی آن زمان برای ما که دانشجویانی فعال و آشنا با خط و خطوط سیاسی انقلابی بودیم، تحمل یک طرز تفکر محسوب می‌شد و همیشه دنبال یک جریان مستقلی از این سه روزنامه بودیم که وقتی زمزمه‌های انتشار روزنامه رسالت شنیده شد، ما احساس می‌کردیم گمشده خود را پیدا کردیم و همه منتظر رسالت بودیم.

روزنامه رسالت قبل از انتشار مسلسل، چند پیش شماره با فاصله 10، 20 روز منتشر کرد که من در این چند پیش شماره در کنار مرحوم سید رضا زواره ای و دکتر هادی ایمانی که اینک در شورای نگهبان تشریف دارند، خدمت رسانی کردم.

حضور سه طیف در حزب جمهوری اسلامی
آیا در حزب جمهوری اسلامی مانند امروز که کشور دچار جناح بندی شده، مرزبندی خاصی بین افراد وجود داشت؟
نقی‌زاده: در حزب جمهوری اسلامی به علت نفوذ افرادی که به قول شهید آیت افراد بدلی انقلاب اسلامی محسوب می‌شدند، جناح بندی نه به صورت امروزی بلکه به عنوان هوراکشیدن وجود داشت. عده‌ای به عنوان بازاریان مشهور شده بودند که عمدتاً طیف حزب موتلفه اسلامی و جریان راست بودند. عده‌ای به عنوان طرفداران موسوی خوانده می‌شدند و عده‌ای هم می‌گفتند که ما تحت امر آقای هاشمی هستیم که اگر امر دایر می‌شد که به یک سمتی غش کنند حتماً به سوی میرحسین غش می‌کردند. البته این مقداری که از تاریخ حزب عرض کردم مربوط است به بعد از شهادت سران اصلی حزب که در جنایات خرداد، تیر و مرداد سال 1360 اتفاق افتاد.

خبر انفجار دفتر حزب را از رادیو شنیدم/ «کلاهی» چگونه وارد حزب شده بود؟
حالا از آغاز فعالیت حزب جمهوری اسلامی قدری فاصله بگیریم و ببینیم شما که در دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی در سرچشمه حضور داشتید شب انفجار حزب در 7 تیر سال 60 کجا بوده و چه می‌کردید؟ کلاهی عامل انفجار چگونه وارد حزب شده بود؟ آیا با وی قبل از انفجار مواجهه‌ای داشتید؟
نقی‌زاده: روز هفتم تیر من تا ساعت 19:30 در دفتر حزب حضور داشتم، آن ساعت به سمت منزل حرکت کردم و به خانه آمدم. برادرم مشغول پیچاندن موج رادیو برای شنیدن اخبار از رادیوهای بیگانه بود که نمی‌دانم کدام رادیو بود که گفت دقایقی قبل انفجار مهیبی در دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی به وقوع پیوست. در همان حال ناگاه و بی اختیار از جا پریدم، لباس پوشیدم و برگشتم به دفتر حزب و تا صبح به امداد رسانان و مردم عادی که برای نجات زیرآوار مانده‌ها و بیرون آوردن اجساد کوشش می‌کردند، کمک کردم.

در مورد کلاهی باید بگویم واحد تشکیلات حزب جمهوری اسلامی که زیرنظر شهید جواد مالکی اداره می‌شد وی را نیز جذب حزب کرده بود. در واقع بیشترین ارتباط کلاهی با جواد مالکی بود و اگر وی شهید نمی‌شد شاید دید افراد نسبت به او بد می‌شد چرا که کلاهی از طریق او به حزب وارد شد. کارت‌های عضویت حزب هم شهید مالکی امضا می‌کرد. من یکی دوبار کلاهی را دیده بودم. انسان بی ادبی بود. یادم هست یک بار بدون در زدن، در را محکم باز کرد و وارد دفتر نشریه ما در ساختمان حزب شد که به او تذکر دادم.

چرا آیت رئیس‌مجلس شورای اسلامی نشد؟
یکی دیگر از اتفاقات آن زمان ماجرای نوار آیت بود. ماجرای این نوار چه بود و چرا اعضای حزب جمهوری اسلامی حمایت قابل توجهی از شهید آیت نکردند؟

منبع: جهان نيوز

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.jahannews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «جهان نيوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۳۵۳۴۷۵۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

آیت‌الله جوادی آملی: فریب، راه نیست و با آن نمی‌توان زندگی کرد

 آیت‌الله جوادی آملی ۱۹ اردیبهشت ماه در درس اخلاق خود به شرح فرازی دیگر از نهج‌البلاغه پرداخت که متن سخنان ایشان به شرح زیر است؛

حضرت امیر(ع) در تعبیر زیبایی فرمودند: الدُّنْیَا دَارُ مَمَرٍّ، لَا دَارُ مَقَرٍّ؛ وَ النَّاسُ فِیهَا رَجُلَانِ، رَجُلٌ بَاعَ فِیهَا نَفْسَهُ فَأَوْبَقَهَا، وَ رَجُلٌ ابْتَاعَ نَفْسَهُ فَأَعْتَقَهَا. دنیا قرارگاه نیست و قرارگاه، آخرت است که ما در آنجا ثابت می‌شویم و نه ساکن؛ لذا اگر میلیاردها سال هم آنجا باشیم خسته نمی‌شویم؛ خستگی برای ساکن است و نه ثابت؛ فرشتگان میلیاردها سال زنده هستند و خسته نشده‌اند پس ما در آخرت به دارالقرار می‌رسیم و خسته هم نمی‌شویم گرچه با همین بدن خواهیم رفت. لذا فرشته مرگ ندا می‌دهد و می‌گوید هر چه جمع کنید از شما گرفته خواهد شد.

دنیا دار عبور است ولی برخی کودک ۸۰ و ۹۰ ساله هستند لذا در این سن هم فقط دائما این حرف‌ها را می‌زنند که ما اینقدر راه می‌رفتیم و می‌خوردیم و افتخار به چیزهای بچه‌گانه می‌کنند. اینها در زمان حرکت کرده‌اند نه در مسائل دینی؛ فرمود برخی ابنای دنیا هستند و دنیای دار مقر نیست و دار ممر است. برخی خود را فروخته‌اند زیرا هر صحنه‌ای پیش بیاید در آن حاضرند و خودفروشی کرده ولی عده‌ای در دنیا با خدا معامله کرده‌اند و بدن و حیات و جانشان را داده و شرف و انسانیت را خریده‌اند و آزاد شده‌اند؛ جهاد اکبر و اصغر کرده و با کوشش فراوان خود را خریده‌اند. پس در همین سرزمین یک عده برده و یک عده هم آزاد می‌شوند. 

حضرت امیر(ع) خود را سخنگوی قرآن معرفی کرده است گرچه همه از قرآن بهره می‌برند؛ ولی ایشان فرمود که قرآن را باید مورد استنطاق قرار داد و من آن را به استنطاق در می‌آورم و من سخنگوی قرآن هستم. قرآن دنیا و مردم دنیا را معرفی و وظیفه انسان‌ها را در دنیا معرفی کرده است؛ فرمود: این دنیا شامل کودکی، نوجوانی، جوانی، سالمندی و پیری است؛ شیخ بهایی فرمود وضع مردم در این ادوار تاریخی در سوره حدید بیان شده که فرموده است: اعْلَمُوا أَنَّمَا الْحَیَاةُ الدُّنْیَا لَعِبٌ وَلَهْوٌ وَزِینَةٌ وَتَفَاخُرٌ بَیْنَکُمْ وَتَکَاثُرٌ فِی الْأَمْوَالِ وَالْأَوْلَادِ ۖ کَمَثَلِ غَیْثٍ أَعْجَبَ الْکُفَّارَ نَبَاتُهُ ثُمَّ یَهِیجُ فَتَرَاهُ مُصْفَرًّا ثُمَّ یَکُونُ حُطَامًا ۖ وَفِی الْآخِرَةِ عَذَابٌ شَدِیدٌ وَمَغْفِرَةٌ مِنَ اللَّهِ وَرِضْوَانٌ ۚ وَمَا الْحَیَاةُ الدُّنْیَا إِلَّا مَتَاعُ الْغُرُورِ.

انسان یا کودک است و دنبال بازی، یا دنبال اشتغال و مراحل بعد تا پیری است که برای او «دارم دارم» مطرح است. پس دنیا از دوره کودکی تا پیری به این چند قسمت قابل تقسیم است؛ لعب و لهو؛ لعب، لعاب دهان است که هیچ کسی با سرگرمی و لعاب سیر نمی‌شود و با دست خالی برمی‌گردد. اگر تشنه بخواهد خود را با لعاب دهن سیراب کند فریب خورده است. خداوند در این آیه نتیجه گرفته است که این ادوار پنجگانه در نهایت متاع غرور و فریب است.

استعمار مورد پسند خدا

خداوند این دنیا که سراسر نور است و هر چیزی در زمین آیتی است تا ما را به الله برساند آفریده است و فرمود من شما را استعمار می‌کنم؛ استعمار هم دو نوع است یکی پلید و دیگری مطلوب؛ خداوند در سوره هود فرمود من شما را استعمار می‌کنم یعنی از شما می‌خواهم زمین را آباد کنید و از دل کوه، معدن بیرون بیاورید؛ من از شما می‌طلبم که سرزمین خود را آباد کنید. وَإِلَیٰ ثَمُودَ أَخَاهُمْ صَالِحًا ۚ قَالَ یَا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ مَا لَکُمْ مِنْ إِلَٰهٍ غَیْرُهُ ۖ هُوَ أَنْشَأَکُمْ مِنَ الْأَرْضِ وَاسْتَعْمَرَکُمْ فِیهَا فَاسْتَغْفِرُوهُ ثُمَّ تُوبُوا إِلَیْهِ ۚ إِنَّ رَبِّی قَرِیبٌ مُجِیبٌ؛ ما همه نعمات را به شما داده‌ایم و همت کنید تا کشورتان آباد شود و نباید منتظر دیگران باشید؛ بنابراین آبادنی و عمارت فقط برای مساجد نیست بلکه فراوان می‌توان «انما یعمر» را مورد استدلال قرار داد.

پس عده‌ای در همین دنیا خود را خریدند که خدا از آنان به عنوان شهدا و مجاهد و .. یاد کرده است؛ برخی در مورد پیامبر(ص) گفته‌اند که نباید تعبیر رحلت در مورد ایشان به کار برود؛ در قرآن از شهدای جبهه به عنوان شهید یاد نشده است و از کسانی که مقتول در راه خدا هستند به عنوان شهید یاد شده است؛ شهید قرآنی، شاهد است و پیامبر هر امتی هم شاهد اعمال امت خود است پس پیامبر هم شهید امم و هم شهید بر همه شهدا و انبیاء است: فَکَیْفَ إِذَا جِئْنَا مِنْ کُلِّ أُمَّةٍ بِشَهِیدٍ وَجِئْنَا بِکَ عَلَیٰ هَٰؤُلَاءِ شَهِیدًا؛ بنابراین اگر حضرت امیر تعبیر به شهید قرآنی کرده است مراد این نوع شهید است. 

خدا از همه طلب کرده است که زمین را آباد کنیم و ابادانی زمین به این نیست که منتظر کسی باشیم؛ سفارش به اقتصاد مانند سفارش به راهپیمایی نیست بلکه نیازمند علم و فن و مدیریت است؛ فرمود بروید کار کنید ولی بعد از اینکه درس خواندید یا اینکه از افراد درس خوانده استفاده کنید. مرحوم صاحب وسائل در جلد ۱۷ صفحه ۴۰ و ۴۱ این روایت را نقل کرده است که از امام باقر(ع) از وجود امیرالمؤمنین نقل کرد که من وجد ماء و ترابا ثم ...؛ کسی که آب و خاک دارد و دست فقر به سوی دیگران دراز کند خدا او را از رحمتش دور می‌کند؛ اینکه انسان از متخصص استفاده نکند و متخصص تربیت نکند و بعد بگوییم کار کنید، نمی‌شود؛ اقتصاد از پیچیده‌ترین علوم است. فرمود کسی که آب و خاک دارد و فقیر است دور از رحمت خداست. پیامبر(ص) هم فرمودند اگر گفته شد یک ساعت دیگر قیامت خواهد شد و نهالی در دست شما هست؛ این نهال را بکار و بمیر؛ آیا این حرف، بوسیدنی نیست؟

اختلاس‌گران خود را برده دنیا قرار داده‌اند

بنابراین عده‌ای خود ر ا در  دنیا خریدند و خدا از آنان به عنوان مقتول فی سبیل الله یاد می‌کند و اینها شهید هستند؛ در سوره مبارکه توبه، آیه ۱۱۱ فرمود: إِنَّ اللَّهَ اشْتَرَیٰ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ أَنْفُسَهُمْ وَأَمْوَالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ ۚ یُقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ فَیَقْتُلُونَ وَیُقْتَلُونَ ۖ وَعْدًا عَلَیْهِ حَقًّا فِی التَّوْرَاةِ وَالْإِنْجِیلِ وَالْقُرْآنِ ۚ وَمَنْ أَوْفَیٰ بِعَهْدِهِ مِنَ اللَّهِ ۚ فَاسْتَبْشِرُوا بِبَیْعِکُمُ الَّذِی بَایَعْتُمْ بِهِ ۚ وَذَٰلِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ. برخی خود را به دنیا می‌فروشند و خود را برده قرار می‌دهند و اختلاس می‌کنند. 

البته گاهی کسی در عرصه قلم و کار فرهنگی تلاش می‌کند و او هم باید تا آخرین لحظه عمر دست از تلاش برندارد کما اینکه کسانی چون بوعلی سینا اینطور بودند. ما در اسلام شخصیت‌هایی داشتیم که نه استاد داشت و نه شاگردی در حد خودش متولد شد حتی بهمنیار هم که انسان فحلی است در سطح او نبود. ابوریحان بیرونی وصیت کرد وقتی من ُمردم با براده‌های تراشیده شده نِی که با آن کتاب می‌نوشتم آب گرم کنید و مرا غسل دهید زیرا حاصل یک عمر قلم‌زدن من است؛ ما چنین عالمانی داشتیم و کتب گذشته به وسیله این افراد حفظ شده است و نوشته شده است. 

خدا تاکید فرمود کسانی که با من معامله کردند خود را خریدند و آزاد کردند و این کم مقامی نیست که خدا بفرماید: هُوَ الَّذِی یُصَلِّی عَلَیْکُمْ وَمَلَائِکَتُهُ لِیُخْرِجَکُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَی النُّورِ ۚ وَکَانَ بِالْمُؤْمِنِینَ رَحِیمًا؛ خدا و ملائکه صلوات می‌فرستند نه صلوات افراد عادی مانند ما؛ پس ما و مسئولان نه باید راه کسی را ببندیم و نه بیراهه برویم؛ فریب، راه نیست و با آن نمی‌توان زندگی کرد زیرا خود انسان گرفتار می‌شود. دین اسلام حتی فریب یک حیوان را جایز نمی‌داند و پیامبر(ص) وقتی فردی می‌خواست اسبش را فریب دهد او را نهی کرد. برخی تعابیر در مورد حیوانات وجود دارد حالا می‌شود ملتی را با دروغ، فریب دهیم؟ 

منبع: ایکنا (خبرگزاری بین‌المللی قرآن)

دیگر خبرها

  • آیت‌الله جوادی آملی: فریب، راه نیست و با آن نمی‌توان زندگی کرد
  • انحلال اعتراضات دانشجویی حامی فلسطین در چندین شهر اروپایی
  • در دیدار مهم امروز فرمانده کل ارتش با دانشجویان چه گذشت؟
  • عجیب ترین فرمانده جنگ ایران و عراق /جانشین سپاه خرمشهر و دوست نزدیک سردار سلیمانی را بیشتر بشناسید
  • امیر حیدری: هیچ‌کس قادر به تهدید جمهوری اسلامی و منافع ملی کشور نیست
  • دنیای اسلام در تصمیم‌گیری مشترک، خلاء بزرگ دارد | حج امسال به صورت ویژه حج برائت است | جمهوری اسلامی منتظر دیگران نمی‌ماند
  • پیکر مطهر معلم شهید «حجت‌الله یوسفیه» در ورامین تشییع شد
  • شهید عبدالرضا موسوی؛ از رتبه اول کنکور پزشکی تا شهادت برای فتح خرمشهر/ شهیدی که محل دفنش را مشخص کرده بود
  • جزئیات مراسم چهلم شهید زاهدی و یارانش | سپاه اطلاعیه داد
  • مراسم چهلم شهید زاهدی و یارانش فردا برگزار می‌شود